ali is typing...

از من!

ali is typing...

از من!

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی چهره» ثبت شده است

هروقت تو زندگی برای اتفاقی، هرچند جزئی، پلن چیدم و آگاهانه قدم برداشتم و بخاطرش حتی به زور زدم تو دهن عادت هام، تهش به اندازه همین فیلم لذت نصیبم شد!

(بذار بجای اینکه متن رو ویرایش کنم و نکته اش گم بشه، اعتراف کنم که استفاده از واژه «هروقت» کاملا غلطه چون نمودارِ زندگی یک نمودار خطی نیست که همیشه همه چیز روشن و قابل پیش بینی و قابل اندازه گیری باشه!
شما بجای هروقت بخونید، خیلی وقت ها...)

مثال بزنم؟
همین دیشب که مقدمات چهار صبح بیدار شدن رو چیدم و برخلاف میل قلبیم گوشی رو گذاشتم کنار و رفتم توی رختخواب...

حالا احساس قوی بودن، شیرینی مطالعه در سکوت صبح، عطر چای تازه دم و شنیدن صدای ضعیف اذان و فس فس بخاری کوچیکترین جایزه این مبارزه اس!

مبارزه با چی؟

با وسوسه الکی بیدار موندن تا دیر وقت، با بی هدف گوشی دست گرفتن تا زمانی که شکاف پلک ها اجازه میده، ،با خودم، با علی سرکش درونم، با رها کردن خودم تو گردباد زندگی!

زندگی ای که خیلی دیر فهمیدم تماماً مبارزه اس...

که تک تک ثانیه هاش، تک تک دوراهی هاش، روتین ترین و تکراری ترین اتفاقاتش یک مبارزه تمام عیاره و اگه یک جنگجوی تمام عیار نباشی هیچی جلودار باختنت نیست!

آدمیزاد از وقتی که درست رو از غلط تشخیص میده دعوت میشه به یک نبرد عظیم با «خودش!»
با انجام بی هدف کارهایی که گند میزنن به پتانسیل هاش، به عادت هاش،به سبک و کیفیت زندگیش، به عزت نفسش، به فرصت هایی که یکی یکی میسوزن و غفلت نمیذاره حتی سوختنشونو ببینی!

و عاقبت نجنگیدن میدونی چیه؟
اینکه بالاخره یه روز وقتی که دیگه فرصت های خیلی کمی باقی مونده و چندان حق انتخاب نداریم، برمیگردیم پشت سرمون رو نگاه میکنیم و خاکستر سرد فرصت های سوخته رو میبینیم...
و آه که چه پایان تلخی!

مؤذن، «لا اله الا الله» آخر اذان رو میگه و بعد سکوت همه جا رو میگیره و حالا دوباره فس فس بخاریه که خودنمایی میکنه!

چشم میدوزم‌ به شعله آبی پشت شیشه، چای رو با جرعه های کوچیک و خرمای تازه مزه مزه میکنم و تو هزارتوی مغزم، لابلای کلمات و فکرها و غم ها و خاطرات و رویاها، دنبال جواب این سوال میگردم که داغ اون حسرته بیشتره یا درد این مبارزه؟...

میدونی زندگی رو کی برده؟
کسی که به همین یک سوال جواب درست بده!
جوابی که از آگاهی منشأ میگیره، نه جوابی که از کلیشه های ذهنی ما میاد!

سیاهی رفت...
عاشق این آبی نفتی آسمونم!
 

  • علی چهره


اصولا سلام چیز خیلی خوبیه!
شما از اسکیمو های قطب شمال که سورتمه سوار میشن تا مردم قبایل بورکینافاسو رو ببینی،همه وقتی همو میبینن به نشونه ی احترام به هم سلام میکنن!حتی آدمخوارای گامبالا گامبای آمازون که برگ دور نواحی پرینه خودشون میپیچن و عصر باهاش دلمه درست میکنن!وقتی همو میبینن دندوناشونو به نشونه سلام به هم میزنن!
اما خب یه گونه ی نادر داریم که این کارو نمیکنه و اون دانشجوی ایرانیه!
این گونه بعد از دیدن هم کلاسی خودش،بلافاصله سرش رو زیر میندازه،یا یه طرف دیگه رو نگاه میکنه و در حالت یابو آب دادن رد میشه!انگار همکلاسیش ویلای ارثیه پدریشو تو شمال خورده یه دبه آبم روش!😂
یا یه سری گولاخ مجازی هم داریم!اینا شب تو گروه کلاسی یا تو پی وی گرم سلام علیک میکنن با همه ...اما صبحش به محض دیدن یکی از همون آدما،هول میکنن و واسه این که مبادا سلام کنن ،گوشیشون رو سریع در میارن و تند و تند باهاش ور میرن و تو همون حین رد میشن!بازیگرای نایس و خوبین کلا که دیالوگاشونو از تو گالری گوشیشون میخونن😂(به اینا باید گفت:نکشیمون کارمند ماکروسافت اینقد سرت شلوغه!😅)
یه عده هم هستن که فقط وقتی کارشون گیره،سلام میکنن!یعنی کل یه ترم طرف از شعاع 2 کیلومتریت رد میشد دیوارو نگاه میکرد حالا که جزوه میخواد،نه تنها سلامی به گرمای خورشید عرض میکنه بلکه آرزوی اوقات خیر و نیک هم میکنه!اینا همون گرگایین که سلامشون بی طمع نیس😂
.
اما علت این موضوع تکراری واقعا چیه؟ببینین از حدود سن 18 تا 25سالگی بخش مهمی از شخصیت اجتماعی آدما شروع میکنه به شکل گرفتن و خب به خاطر تفکیک هایی که تو جامعه ی ما هستش،دقیقا تو این زمان ه که دو جنس با هم مواجهه بیشتری دارن و خب طبیعیه که بلد نباشن ارزش این کارو و سختشون باشه!پس چیز عجیبی نیس و نیازه به آموزش داره.
اما همین چیز به ظاهر خیلی ساده معضله تو خیلی از ورودیا و به خاطر همین اصن نوشتمش!
اما خارج از این بحث یه چیزیم بگم:یکی سلامتون کرد جو نگیرتتون!
وجدانن کسی تا حالا با سلام صبح بخیر خواستگاری و ابراز علاقه نکرده😂بعدم نترسین!لولو که ندیدین!این همون آقا یا خانوم فلانیه که کنارتون سر کلاس میشینه!ومپایر که نیس😂
.
خلاصه که سلام کردن بعد از "ارائه ی بلیط"،دومین چیزیه که نشونه ی شخصیت آدماس!و چه خوبه که تو یه جو و یه محیط که قراره چندین سال مث یه خانواده کنار هم باشن اتفاق بیافته...
همین!
پ.ن1:سلام به خود شمایی که تا ته متنو خوندین✋مرسی هستین❤
#موقت

  • علی چهره

 

می دونید که چقدر شیفته ی فلسفی کردن اتفاقات ام
داشتم یه تحلیل می خوندم از اوضاع بورس و عجیب منو یاد جایگاه آدم ها انداخت
.
خلاصشو بخوام بگم می گفت گاها اتفاقات کوتاه مدت ممکنه از روی احساسات کمی بهت سود برسونن ، اما گذر زمان همه چیز رو مشخص می کنه
تحلیل طولانی و عمیقی بود
.
یاد تمام کسایی افتادم که تنها هنرشون ازدواج کردن بوده و به واسطه ی همون صدها هزار فالوور دارن (منظورم رو می دونید)
تو دلم گفتم زمان همه چیز رو مشخص می کنه
دیر یا زود آدم ها می فهمن دنبال چی باشن
.
من به گذر زمان معتقدم
معتقدم زمان جایگاه واقعی آدم ها رو بهشون تقدیم می کنه
معتقدم مهم نیست الان چقدر بالایی یا پایین ، مهم اینه که در طول زمان جایگاهت چقدر تغییر می کنه
.
دیروز به نون گفتم ابتذال مخاطب بیشتری داره
و وای که چقدر به این حرف ایمان دارم
اما همون قدر هم می دونم که مخاطب باید آروم آروم آگاه بشه
نه اجبار نیازه ، نه تنبیه ، که هر دو نتیجه ی عکس می دن
.
وقتی محتوای خوب به اندازه ی محتوای مبتذل در دسترس باشه ، با خودش آگاهی میاره
.
زیاد حرف زدم
نظر شما چیه؟!
چطور میشه جلوی ابتذال رو گرفت؟!

  • علی چهره

همیشه کسی را برای دوست داشتن انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ باشه که مجبور نباشی برای اینکه توی قلبش جابگیری ، بارها و بارها خودت را کوچیک کنی ..."آل پاچینو"(شما ارزشمندین یادتون باشه!) 🍃بعضی آدما میان تو زندگیمون که شاید دور باشن خیلیی دور ولی اونقد صاف و روانن که ما خودمون متوجه نمیشیم چجوری اومده و رسیده تو قلب ما و اون وسط برای خودش جا باز کرده، حرف تورو میفهمه، مراقبه مبادا ناراحت بشی، وقتی میفهمه ناراحتی دنبال راهیه برا خوشحال کردنت، تورو "همونطور که هستی" جذاب میدونه، وقتشو برات خالی میکنه نه اینکه تو وقتای آزادیش بیاد سراغت، به حرفات گوش میده و با صبوری زیاد تک تک پیام هاتو پاسخ میده و...
اینجور آدمها با سکوت میان ولی با صبوری و محبتشون یه خونه سنگیه ضد زلزله وسط قلبت برای خودشون میسازن و موندنی میشن!
اینا همیشه هرچقدرم ازت دور باشن باز مث یه جمله ی حک شده پشت پلکن که با هربار پلک زدن احساسشون میکنی...
مراقب اینجورم آدمای نایاب زندگیمون باشیم🤗
دوستای قشنگم سلام😘
براتون آرزوی سلامتی و حالِ دلِ خوب دارم🌸
میدونم بازم طولانی نوشتم😂ولی خب حرف دلم بود به آدمای زندگیم که اگه خوندن بدونن من چقدر دوسشون دارم😍
دوستتون دارم 💓💛💓💛💓

19اردیبهشت99
"بامداد"


 

  • علی چهره

چند روزه دارم به این فکر میکنم که
ماها چقدر اشتباه میکنیم ؟!
قبول داریمشون ؟!
جبران میکنیم یا نه ؟!
در مورد خودم اگه بخوام بگم ،
 آره من خیلیییییی اشتباه میکنم متاسفانه 
ولی جالب اینه که نود و نه و نود ونه صدم
 درصدش غیرعمدیه ! فرض کن ! 
من ندونسته اشتباه میکنم ؛
من ندونسته دل کسی رو میشکونم ؛
من ندونسته ... خب بعدش ؟!
وقتی که شبا میخوام سرمو بزارم روی بالشت ،
هزاربار خودمو میبرم به دادگاه ذهنم ؛
هزاربار خودمو مواخذه میکنم ؛
هزاربار خودمو سرزنش میکنم ...
حتی بعضی وقتا تا صبح خوابم نمیبره ؛
که نکنه حق کسی رو ضایع کردم ...
و میدونین بعدش چیکار میکنم ؟!
بجای اینکه بشینم و غصه بخورم ،
معذرت خواهی میکنم .سعی میکنم جبران کنم ...
در حد توانم ... و بعد ...
کنارش میمونم تا منو ببخشه ...
اون لکه سیاه تو دلش بزرگتر نشه ...
اینایی که گفتم راه و رسم معذرت خواهیه
بشینیم خودمونو مواخذه کنیم نه ؟
اگه حقی رو ضایع کردیم ، جبران کنیم ...
پ.ن : ی روز سر ی کار معین،
بیش از حد واکنش نشون دادم ...نگاهم کرد ...
هیچی نگفت...بعد از معذرت خواهی ،
این تنها راهی بود که میتونستم از دلش دربیا براش خوراکی خریدم ....

خودشم مثل دوستش شیکموعه..

 

  • علی چهره

 

مرگ...
آغازگر حیاتی جدید
ترس از بین رفتن جسم
سرنوشتی اجتناب ناپذیر است،
همه ما با قدرت در این زندگی میجنگیم
با اینکه به پایان ایمان داریم...
سعی در گذراندن این دوران کوتاه به خوشی داریم
با این که میدانیم فانی است
اما شک ندارم دنیای دیگر خیلی جالب است...
گویی ورژن انسان اپدیت میشود
بُعد زمان و مکان از بین میرود و جهانی به مراتب بزرگتر...
انگار که از رحم به کره زمین
انگار که از قطره به دریا
اینجا خیلی کوتاه است
به زیبایی اش دل نبند
منزلگاه جای دیگری است...
اینجا فقط محل گذر است
گذر از اسارت تن، از اسارت خاک!
خاک به هیچ کس وفا نمیکند
مرغ باغ ملکوتم
نی ام از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند
از بدنم
با اشک هایی سرریز از اسارت پلک

 

  • علی چهره


 

 


چند وقت قبل در حال خواندن کامنت های یکی از پست هایم بودم که یکهو اینستاگرام بسته شد و خطایی با عنوان instagram has stopped روی صفحه نمایان شد.
زیر این پیام خطا دو تا گزینه بود.سمت راستی report یا همان «گزارش دادن» بود و‌خب گزینه سمت چپی طبق معمول نقطه مقابلش یا همان don't send.
این اولین بار بود که اینستاگرام همچین خطایی میکرد.دلم نیامد چُغُلی اش را بکنم.احساس نمک نشناس بودن بهم میداد.دیدم انسان که عقل و فهم دارد هرروز به تعداد موهای سرش خطا میکند دیگر از یک نرم افزار بی شعور چه توقعی میشود داشت.بعد به این فکر کردم که ما ادم ها چه کم صبریم؛ وگرنه هیچ مردی به تازه عروس کم تجربه اش وقتی که غذایش سوخت نمیگفت «حواست کجاست».و هیچ دختری به همسرش وقتی که در حال رانندگی در یک شهر غریب ادرس را گم میکند نمیگفت «گیج!».هیچ مادری وقتی کودک خردسالش خودش را خیس کرد او را کتک نمیزد؛ آنهم وقتی که هنوز کنترل ادرارش را بطور کامل یاد نگرفته!
هیچ استادی غرور دانشجوی دختر ترم یکی اش را جلوی پسرهای منتظرِ سوژه خرد نمیکرد!
اگر صبور بودیم بجای «حواست کجاست» و «گیج» و «خنگ» و «تو‌عالم هپروتی» و «دست و پا چلفتی» و ... میگفتیم «فدای سرت،کم کم یاد میگیری»
اینطوری غرور و اعتماد بنفس و شخصیت هیچ کس،سر هیچ و پوچ خرد نمیشد.
خلاصه بعد از آن شب دیگر هیچوقت چنین خطایی از اینستاگرام سر نزد و من خیلی خوشحالم که بهش فرصت دادم خودش را آپدیت و ایراداتش را ذره ذره رفع کند!
ضمنا اینستاگرام جان!بی شعور فقط برای آدم ها فحش است.
تو شعور نداری،نباید هم داشته باشی!
ما دُم نداریم،نباید هم داشته باشیم!
پس بی شعور برای تو فحش نیست.بی دُم هم برای ما.

  • علی چهره

بهتره اول خودم رو معرفی کنم من علی چهره هستم یه پشت کنکوری توی رشته تجربی .

بریم سراغ اصل مطلب که چرا این وبلاگ رو باز کردم و کلا کی من رو به ذوق نوشتن وادار کرد برای این که این رو بدونید باید به هفت سال قبل برگردیم درست زمانی که من کلاس ششم بودم و یه همکلاسی داشتم به اسم بنیامین بیضایی اون همیشه مرتب و  درس خون بود و هیچ وقت از سر زبون معلممون اقای جعفری نمیفتاد تا تاین که بنیامین عزیز از تیز هوشان قبول شد و من  قبول نشدم 7سال گذشت و من دو باره بنیامین رو دیدم اون حالا یه بلاگ خوب هم داره که من رو به ذوق نوشتن وادار کرده میدونم که مثل بنیامین نمیتونم باشم ولی خیلی دوست دارم که مثل بنیامین یه وبلاگ داشته باشم به نظرم حس خوبی داره .

بنیامین الان دانشجوی  دانشگاه تهرانه رتبه 65 کنکور سراسری 1398 شده ادرس بلاگ بنیامین رو مینویسم  یه سر بهش بزنید خیلی عالیه.

برای دیدن وبلاگ بنیامین عزیز اینجا کلیک کنید.

بیشتر از این سرتون رو درد نمیارم امید وارم بامن و بنیامین و یه عالمه اتفاق خوب که قراره بیفته همراه باشید

  • علی چهره